بازهم یک یار دیگر پرکشید رفت اوهم برجوار حق رسید
خوب ...بعداز چند وقت دوباره فرصتی شد تایه سلام وعلیکی بکنم
امروز ...یکی دیگه از همرزهامون رو به خاک سپردیم
ناصرسلطانی فر بعدازتحمل سالها درد ورنج ناشی از جراحات سلاح های شیمیایی دشمن بعثی به لقاالله پیوست ...
روحش شاد ...
چه بچه نترس وپرجنب وجوشی بود ، هرکجا می رفت بابچه ها گرم می گرفت...
یادش بخیر درعملیات کربلای 5 توی نخلستانهای اطراف بصره زمین گیر شده بودیم وآتش از زمین آسمون روی سرمون می ریخت ناصر جلوی من توی نهرکوچکی که برای آبیاری نخیلات بود نیم خیز شده بود (مانفرات اول گردان جعفرطیار (س) بودیم)انگار نه انگار که وضعیت ما وخیم است وگلوله های توپ و خمپاره دوروبرمون به زمین می خوره ، داشت با یوسف ( ناصر سلطانی فر ویوسف الهایی اطلاعات عملیات گردان بودند) شوخی وبگوبخند می کرد ...
یادش بخیر
آزادی ماهدیه ای ازخون شماست اسلام وانقلاب مرهون شماست
هرکس که ز دست ظلم آزاد شدست امروز وتاهمیشه مدیون شماست
(شبگو)